
از صبح ازل که نام تو مُهر شد و
بنشست به ناز بر در خانه ی من
.
خوش نغمه ی چنگ عشق افکند طنین
بر پهنه ی دشت دل دیوانه ی من
.
! سیمای سپهر ِهستی ام نقش تو شد
جانم ! مه من ! ترانه ی هستی من
.
باشد ؛
... تا شام ابد خاطرم از لحن خیالت سرشار
نقش غم بر چهره ی من زین زمان تا روز حشر یادگار یک نظر در روی خندان تو باد
No comments:
Post a Comment